۱۳۸۷ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

ادامه گلایه ها

طبق عادت هر روزه بعداز مروری بر اخبارایران مطالب وبلاگها را میخوانم اول از دوستان آغاز میکنم ودر ادامه مطالب لینک شده به بلاگ نیوز را گاهی هم اتفاثی به بلاگهایی نیز برمیخورم که نگاهی هم به آنها میاندازم اما این چند روزه گذشته بعد از اتفاق ناگوار اعدام هم وطن بلوچ و یا اعدامهای گروهی سی نفره و منتظرین اعدام و. . . با حساسیت خاصی مطالب وبلاگها را دنبال کردم البته نه اینکه انتظار داشتم همه یک چیز بنویسند چون دوستان آنهایی که خود را موظف میدانستند سنگ تمام گذاشتند منظور من همان جمله ماهی سیاه کوچولو و تاثیر مرگش در زندگی دیگران میباشد که متاسفانه به چیزهای برخوردم که تنها میتوانم ابراز تاسف کنم از اینکه هنوز هم خیلی ها در باغ نیستند ناگفته نماند برخی دچار عصیانی زود گذر و برای زخمه زدن به دردش مثل بابایی که در تاثیر اعدام آخر از خواننده خود نظر خواهی کرده بود راجع به جدایی طلبی که اگر مخالفی چنانی و اگر موافقی چنینی که دوست هم میداشت موافق باشی یکی دیگر از حکایت ریش فوتبالیستها فرصت را غنیمت شمرده و از آب گل الود ماهی میگیرد وآتش بس چند ماهه را شکسته گریبان علی دایی راچسبیده بقول قدیمی ها زورش به خر نمیرسه به پالان خر میزنه که فراوان بود وهست از این نوشته ها عقده گشاییها تو گویی در مملکت همه چیز حل شده و تنها مشکل ما اینهاست البته این چیزها اگر چاق نکند لاغر هم نمیکند مشکل دو گروهی هستند که تصویر بالا برای همین هم انتخاب شده که در یکی از مطالبی که لینک داده شده بود آنرا دیدم نگاه کردم ببینم چه کسی آنرا لینک داده دیدم معلوم الحالی مانند نویسنده مطلب .وقتی عنوان مطلب را دیدم فریبنده بود و باعث کنجکاوی که از این قرار بود
کنسرت های پرسش برانگیز و عملکرد مسئولان وقتی وارد سایت شدم اول عکس دهشتناک موجود که بازوی آدمی بود که باندی سفید رنگ علامتی شبیه اس اس ها به نوشته که نگاه کردم درشت بالای آن خبر از تهاجم فرهنگی که اهل فن میدانند در گذشته ها کمونیستهااستفاده میکردند بعد هم وردزبان حزب الهی ها یا ایادی حکومت که چکیده مطلب اینکه در کنسرت ترکی استانبولی در تبریز خواننده ترکی استانبولی فقط خوانده و با مردم نیز استانبولی حرف زده اول فکر کردم طرف یاد امل ساین افتاده و یاد گل سنگم اما در ادامه دیدم گیر داده به رحیم شهریاری به او اجازه دادهاند و به فلان گروه نه و خواننده از زبان مادری خود تعریف کرده من خودم در چند پست قبلی این آهنگ شهریاری را گذاشتم این همان نفاق است اشاره کرده بودم که معتوم هست از کجا آب میخورد یک عده سر سپرده بیرونی که در خواب ورویای گذشته هستند و یک گروه آتش بیار معرکه درونی بنامهای گوناگون که همگی سر در یک آخور دارند باعث میگردند تا به بهانه های مختلف و برچسبها این چنین مردم آذربایجان دسته دسته دستگیر و روانه زندانها گردند زیرا همانگونه که همه میدانند ازیکپارچگی مردم غیور آذربایجان همواره در طول تاریخ حاکمین وحشت داشته اند که هرکسی میداند چرا
از بابک که با حاکمین تازی در افتاد تا مجاهدین مشروطه خواه و تا همین انقلاب که باعث حرکتش تبریز بود و . . .
بارها خوانده یا جایی شنیده ام که شاه سابق هم آذربایجان وتبریز را دوست نداشت این نویسنده مطلب که پایین آن عکس یاد شده از پان ایرانیست و معجزاتش نوشته بود زیر نوشته را با نام آذربایجانیهای میهن پرست امضا نموده که من بنوبه چه به پان ... بودنش وچه آذری شک دارم با تمام این دوخط برای این مطلب کامنتی نوشتم دوست عزیز در حال حاضر مشکلات فراوانی میهن دارد که در اولویتند و شما که سنگ آذری بودن به سینه میزنی کاری کن تا اسرای زندانی آذربایجانی به سرنوشت یعثوب مهر نهاد دچار نگردند
خلاصه با چنین تفکراتی ویارگیریها و بی تفاوتیها سی سال را از دست دادیم هیچ سی سالهای دیگری نیز از دست خواهیم داد .

هیچ نظری موجود نیست: