همه آگاهیم مرضیه این گوهر یگانه و بانوی هزار آواز بدون تجلیل های ما چه بخاطر بزرگی و عظمتش و چه در تک تک آثاری که از او مانده جاودانه گشته است . حرکت ما تنها صحه ایی است بر انسانیت ما که نشان بدهیم ارزش ارزشها را میدانیم وبه هر کسی و یا کسانی و بویژه مرضیه که شش دهه عمرش را وقف کرد و جیره خوار تاج و ریزه خوار دستار نگردید ارج مینهیم .
پیشنهاد :
در اینجا از دوستان بدون آنکه نامی از کسی ببرم میخواهم هر کسی دوست دارد برای بزرگداشت و یادی از مرضیه خاطره ایی از او یا از ترانه هایش دارد و امکان بیانش را دارد بنویسد که در این صفحه بنام نویسنده اش ثبت شود .
عکس از رضا دقتی
1. در دعوت من برای بزرگداشت از شادروان مرضیه فروغ عزیز پیشگام شده در وبلاگش اقاقیا از اولین خاطره اش با ترانه سنگ خارا نوشته است در اینجا بخوانید . . .
2. فرهاد عزیز هم در وبلاگش تقویم تبعید بزرگداشت بانو مرضیه در تلویزیون ایرانیان برلین را گذاشته است بزرگداشت بانو مرضیه در در اینجا ببینید . . .
3. دوست خوبم بادبان در مطلبش برای مرضیه نوشته زیبایش را چنین پایان میبرد : اگر روزی روزگاری گذرتان به پاریس افتاد در شهرک اورسورواز واقع در شمال غربی پاریس نزدیکیهای مزار وانگوگ، آن نقاش عاشق گل آفتاب گردان، مزاری را خواهید دید که به روی سنگ مرمری آن نوشته شده است اشرفالسادات مرتضایی و اگر آهسته گوش جانتان را به روی این سنگ مرمر بگذارید ...صدایش را خواهید شنیداگر از مزارش دور شدید از یادش دور نخواهید شد . کل نوشته در اینجا . . .
۱۳ نظر:
متاسفانه منخودم وقتي بدنيا اومدم سه سال بعدش انقلاب شد مرضيه رو أر نوارهاي مأدرك ميشناسم جرو لسانجلسي ها هم نبود كه بهتر بشناسمش ولي با كمال ميل مشتاقة خاطرههارو بخونم
حیف. واقعا حیف. ستاره درخشان آسمان موسیقی ایران خاموش شد.
Here is a link to the memory of a great artis who we laghued and cried wiht her songs.
http://nedayegolha.mihanblog.com/
بازهم بلورسازی :
منم عضو کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان بودم روزهای سه شنبه عصر با آپارات فیلم نمایش میدادند دوشنبه ها هم مسابقه شطرنج داشتیم یادش بخیر مسئول کتابخونه یه خانم عینکی بود به اسم خانم لواسانی . یه روز یه کتاب بهم داد که از لقاح گلها شروع شده بود و تخمریزی حشرات وجفتگیری حیوانات و در آخر تولید مثل انسان . خدا خیرش بده برای یه نوجوان 12_13 ساله مسئله 3ک3 و مشتقات اون رو چنان ساده تعریف کرد که تا روزی که زنده ام ازش ممنون خواهم بود .منم بعدها رفتم عضو کتابخونه پارک شهر شدم . تا سه سال سالی یکصد ریال حق عضویت پرداخت میکردیم بعدش میشدیم عضو جاودان مجانی تا آخر عمر .
بازهم بلورسازی :
منم عضو کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان بودم روزهای سه شنبه عصر با آپارات فیلم نمایش میدادند دوشنبه ها هم مسابقه شطرنج داشتیم یادش بخیر مسئول کتابخونه یه خانم عینکی بود به اسم خانم لواسانی . یه روز یه کتاب بهم داد که از لقاح گلها شروع شده بود و تخمریزی حشرات وجفتگیری حیوانات و در آخر تولید مثل انسان . خدا خیرش بده برای یه نوجوان 12_13 ساله مسئله 3ک3 و مشتقات اون رو چنان ساده تعریف کرد که تا روزی که زنده ام ازش ممنون خواهم بود .منم بعدها رفتم عضو کتابخونه پارک شهر شدم . تا سه سال سالی یکصد ریال حق عضویت پرداخت میکردیم بعدش میشدیم عضو جاودان مجانی تا آخر عمر .
نوشتم حسین. بهانه ای برای نوشتن. مرسی.
مرضیه شخصیتی مذهبی و عرفانی داشت و میخواست درضمن جلوی آخوندها بایستد و مبارزه کند . یادش گرامی باد که آزاده زیست و آزاده مرد . این بانوی عارف همیشه در یاد مردم خواهد ماند متاسفانه من نتوانستم برای آخرین وداع به پاریس بروم ولی فکر کنم همکلاسی تو کامبیز رفته باشد
انگار همین دیروز بود که مقاله ات راجع به از دست دادن محمد نوری خوندم. چه قدر سریع داریم هنرمندانمون رو یکی پس از دیگری از دست می دیم.
مرسی حسین. من قرابت عجیبی با پرنده ها دارم. قصه اش مفصله. آره خودش اومده. باید تو فکر یه خونه چوبی باشم و بذارم تو حیاط. وقتی بارون میاد از روی پنجره یا دیوار پر می کشه و میره و بارون که بند میاد دوباره برمی گرده.
جانان (نوه مرضیه )میگفت دادستان رژیم آن موقع که خانم مرضیه به مجاهدین پیوست ما را صدا کرده بود به من گفت به همه میگویم که مواظب بچه های 17 و 18 ساله خودشان باشند که مجاهد نشوند ولی به شما باید بگویم مواطب مادر بزرگت باش نزار مجاهد بشود
مرضیه فقط یک هنرمند نبود خیلی ها با شخصیت فرهنگی او آشنایی ندارند مرضیه در کتابخانه شخصی خود در تهران هزاران هزار جلد کتاب با ارزش تاریخی داشت و این کتابخانه یک گنجینه فرهنگی بود مجاهدین توانستند مقدار بسیار کمی از این کتاب ها را بیرون بیاورند و رژیم فهمید و سریعا همه کتابها را مصادره کرد
حسین عزیز ، ممنون از لطفت .حیف که باید از یادشان پاسداری کنیم و قدرت حمایت در زمان حیاتشان را نداریم تا در خاک خودمان خوبانمان را بزرگ داریم . حیف که این هنرمندان مجبور به ترک وطن شدند ، به قول مرضیه چرا کسی نمی پرسه که عشق و امیدت به کجا رفته .... در این باب سخن بسیار است اما شاید ترانه مشترک ویگن و هایده درد همه را جاری ساخته : از من نپرس خونت کجاست ، شکسته سنگ صبور ...
درود بر شماآقای حسین خان
این بانوی آواز ایران روحش شاد باد
من یکبار به کنسرت ایشون در اینجا رفتم
درود بر شماآقای حسین خان
این بانوی آواز ایران روحش شاد باد
من یکبار به کنسرت ایشون در اینجا رفتم
وقتی که تی نیجر بود آواز خواندن را
با آهنگهای ایشون آغاز کردم که خیلی
دوستشون دارم
ارسال یک نظر