و آغاز سال جدید
-
* و آغازِ سالِ جدیدِ من*
سال 1403 آمد. درست در اولیّن روز از نوروز باستانی، بستۀ پستی ام که چیزی
بجز جای خالی مادرم، کم نداشت، رسید. نه دستخطی از مادر و ...
۵ روز قبل
کوچه ای هست که قلب من آن را // از محلههای کودکی ام دزديده است
۱ نظر:
سلام به دوست بزراگوارم
شرمنده از اینکه کمتر به بلاگ تون سرمیزنم
این روزا خیلی کاراهست که فرصت نتگردی و سیر در دنیای مجازی رو برام کم میکنه...
ولی من یادمه که برای یه پست پاییزی شما کامنت گذاشته بودم و فکرکنم تو همین بلاگ امیریه بود....
من عاشق فصل پاییزم... دوست دارم که هر لحظه ش رو زندگی کنم ولی چند ساله که از کنار پاییز میگذرم و ....
امسال هم که به جای پاییز یه راست رفتیم تو زمستون از بس که هوا سرده!!!
ارسال یک نظر