۱۳۸۷ خرداد ۲۹, چهارشنبه

هلال ماه


اول از همه نه شاهى هستم ونه سلطنت طلب و نه به گروهى يا دسته ايى وابسته وحتي سمپاتى دارم اما جلوى فكر راكه نميشه گرفت گاهى كه حال را با گذشته مقايسه ميكنم ياد شاه ميفتم و هر وقت ياد شاه كه ميفتم ياد اين حكايت كه فردى دهاتى و ساده شب آخر ماه رمضان وقتى به آسمان ناگاهش ميفتد هلال ماه را ميبيند به او ميگويد فلان فلان شده ببين خودت را به چه روزي انداختى ومارا به چه روز.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

سلام امده بودم تشکر کنم به خاطر حضورتان عکس بالا دلم را لرزاند انگار یک خاطره ی دور میان سینه ی این عکس جا گرفته باشد....
یاد باد ان روز گاران یاد باد...

Sadaf گفت...

iمن هر وقت کلا ماه رو میبینم یادم میاد بزمانی که مشترکا یه عکس رو تو ماه همه مردم دیدن البته اونموقع من خیلی بچه بودم ولی همیشه بعدها از بزرکترام سوال میکردم

ناشناس گفت...

سلام. مگه شاهی بودن بده آقای حسین؟!!
http://delamchoondaryast.persianblog.ir

ناشناس گفت...

کلی خندیدم...

Unknown گفت...

امان از دست این خاطرات ;)

______

نمیدونستم که با هم دوباره هم میهنیم حسین آقا جان...