دوستان عزیزم، فرارسیدن بهار و زیباترین جشن دنیا را به یکایک شما شادباش میگویم و برای شما و عزیز...انتان سالی سرشار از سرسبزی، تندرستی، شادکامی و خلاقیت آرزو میکنم. وظیفۀ وجدانی وعاطفی خود میدانم که در چنین روزی از بانویی یاد کنم که برای نخستین بار نوروز را برای من معنا کرد و زمانی که سایۀ پرفروغ دخترش به اصل روشن خورشید پیوست چنان مادرانه بر سرم چتر مهر و محبت گشود و رنج یتیمی را کاهش داد که من تا روزی که زنده ام مدیون محبت ها و فداکاری های اویم. منظورم بانو توران وزیری تبار، مادر فروغ فرخ زاد است که من او را خانوم جان صدا میکردم. نوروز در میان فرخ زادها همیشه با شور و شعفی وصف ناپذیر جشن گرفته میشد و خانوم جان به راستی سنگ تمام میگذاشت. من پیش از آنکه به همراه فروغ از جذامخانۀ باباباغی تبریز به تهران بیایم هیچ اطلاعی از جشن نوروز نداشتم. اولین باری که با این جشن مواجه شدم نوروز 1342 بود. خانوم جان چنان به تکاپو افتاده بود و چنان از نوروز میگفت و میگفت که در نگاه کودکانۀ من پنداری آخر زمان شده. به همین خاطر بار نخست سخت دلهره داشتم که چه اتفاقی قرار است رخ بدهد، و هر چه به لحظۀ سال تحویل نزدیک تر میشدیم بر هیجان خانوم جان و شور و شعفش افزوده میشد، همچنین بر دلهرۀ من.به لحظۀ سال تحویل که رسیدیم خانوم جان گفت "حسین جون وقتی زنگ تحویل سال رو شنیدی باید به سه چیز نگاه کنی. اول به سبزه نگاه کن چون برات تمام سال برکت و سرسبزی میاره. بعد به ماهی ها نگاه کن که دهنشون تکون میخوره چون دارن برات دعا می کنن. آخرش هم نگاه کن به تخم مرغ روی آینه چون سال که تحویل میشه تخم مرغ روی آینه میچرخه. " و این را چنان با اطمینان میگفت که تخم مرغ روی آینه هیچ شانسی بجز چرخیدن نداشت. خانوم جان امروز دیگر در میان ما نیست، ولی یادش در خاطر من همیشه سبز است، اگرچه تخم مرغ روی آینه دیگر نمی چرخد.با بهترین آرزوهای بهارانه و نوروزی. ارادتمند. حسین منصوری
همه جای ایران سرای من است
-
* سپاس خدائی را که ایران و ایرانیان شجاع را آفرید*
وطنم، ایرانم، خاک پاکم، خانه ام، از این دیار غربت یک بغل دعا برای پیروزی ات
نثارت می کنم. تبریزم، اگر ا...
خامنه ای در سوراخ موش هم در امان نیست
-
اسراییل یک هواپیمای تانکربویینگ را با موشک منهدم کرد
هزینه پرواز هواپیما به مشهد و برگشت به اسراییل که حدودا 46000 کیلومتر پرواز
ست و نیز هزینه موشک شلی...
اختلاف من و مولانا روی حضرت علی
-
علي، عمرو را از پا درآورد و نزد رسول خدا آمد. پيغمبر صلي الله عليه و آله
پرسيد: «چرا هنگامي كه با او روبه رو شدي، او را نكشتي؟» علي عليه السلام در
پاسخ گ...
دو داستان
-
-----------
در آکادمی داستان و رمان گردون، حسین امیریعقوبی یکی از بهترینهای من است؛
یکی از امیدهام در ادبیات داستانی ایران، یکی از داستاننویسانی که در...
تظاهرات ضد نژادپرستی و تورک ستیزی در ایران
-
سهشنبه ۱۹ آبان ۱٣۹۴ - ۱۰ نوامبر ۲۰۱۵
ساوالان سسی: روز دوشنبه ۱۸ آبان، معترضین مدنی تورک در شهرهای مختلف
آذربایجان، تهران و دیگر مناطق ترک نشین کشور به خ...
اینجا «تنهایی» عادلانه تقسیم میشود
-
باز به سرودن رسیده ام دفترکم! کوچه های ذهنم که حجمی از سرگذشت یک نسل بود
دیگر خالی شده اند دارم باور میکنم پاهایم نباید از کلیم خیالم بالاتر رود و
صدای قلب...
اندر احوالات شیخ بالد
-
مریدان شیخ بالد در وصف او چنین گفتند که در اصل از میسیونرهای مستفرنگ بود به
نام اسقف استپانوس که به نیت اشاعه کفر به ام القرا وارد شد که از قضا اربعین
بو...
برای آنها که در ( دهه ی شصت ) کودکی کرده اند.
-
اینقدر به من نگو « نوستالژی باز » ،
وقتی
در زادگاه « پت و مت » زندگی می کنم ،
نمی توانم از آن بگریزم!
وقتی « تام »با دوستم ازدواج کرده
و « جری » همسایه ی ...
چرا محمدي زاده را زياد مقصر نمي دانم !
-
يك هفته از رفتن محمد جواد محمدي زاده از سازمان محيط زيست مي گذرد. در اين يك
هفته به اين مي انديشيدم كه چرا آقاي محمدي زاده كه روز ورودش به سازمان با
اون اس...
تهران قدیم
-
تهران قدیم…. درود بر تو : من و فرندانم در تهران بدنیا آمدیم و شناسنامه
هایمان از تران صادر شده است تهران قدیم و
جدیدhttp://www.youtube.com/watch?v=bC...
برای آبی ترین آبی ها و زلال ترین زلال ها ناصر خان
-
از روزی که با خبر شدم ناصر خان حال خوشی نداره و بستریه هروقت که کامپیوتر
را روشن میکردم ترس و حشتی وجودم را میگرفت که با خبر پرواز عقاب آسیا روبرو
بشوم. ا...
ایمان
-
ایمان! همیشه برام سوال بود ایمان داشتن یعنی چی وقتی امروز از خواب پا شدم
معنی شو تمام فهمیدم
همه ی سلول هام بهم میگن داری درست میری دارن میگن دیدی آخرش شد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر