خبری که در چند روزه گذشته همه را شوکه کرد قطع درختان به بهانه مبارزه با خرافات بود که فکر مرا هم این چند روزه بخود مشغول کرد و تنها نقطه عطف این داستان واکنش و عکس العمل وبلاگ نویسان داخل و خارج بود که سایتهای محیط زیستی که جای خود را دارد از کسانی که میتوان نام برد محمّد درويش «مهار بيابانزايي» در نوشته اش تداوم حيرت ، خشم و افسوس در مقابل جنايت اداره اوقاف گيلان! که با زرتشت آغاز میکند و آیه ایی از وندیداد را میاورد و دیالگی بین اهورا مزدا و زرتشت :
زرتشت از اهورامزدا ميپرسد:
«اي آفرينندهي جهان مينوي! چه كسي زمين را بيشتر خوشحال ميكند؟ اهورامزدا پاسخ ميدهد: كسي كه بيشترين مقدار كشت كند و بيشترين مقدار درخت بكارد، علوفه سبز توليد كند و زمين را سيراب نمايد» و در ادامه گریزی به شمس و مولانا و . .حتما بخوانید.
از کسان دیگر دوست محترم شهربانو (زن متولد ماكو) در نوشته خود سومین موج سبز و درختان و خرافات با اشاره به دیگر دوستان با قلم شیوای خود در یک جمله مینویسد :
دکان دعا نویسی که حق ویزیت می گیرد و فریب می دهد باید بسته شود ، نه که جان زنده درخت گرفته شود.
همانگونه که در ابتدای نوشته ام اشاره کرده ام دوستان فراوانی به این موضوع پرداخته اند که برای اینکه نامی از قلم نیفتد نامی نمیبرم و مجددا شادی خودرا از واکنش این عزیزان در مورد این درختان که نشانه برکت و آبادانی و یادگار نیکان ماست ابراز میدارم همانگونه که گفتم این چند روز کلافه این داستان بودم و . . . یاد شاملو بزرگ افتادم که بحق گفته شب نهاداني از قعر قرون آمده اند . .
وقتی به قرون وسطی نگاه میکنی اگرچه اینان شاید تخم و ترکه گردندگان آن معرکه نباشند اما از اسلاف آنانند و حتی بدتر, آنان زنان را به زنجیر میکشیدند میسوزاندند برای داشتن موی سرخ رنگ به بهانه سحر و جادو اینان زنان را آزار میدهند به بند میکشند به بهانه حجاب و . . آنان نیوتون و گالیله و دانشمندان و آگاهان را نمیتوانستند تحمل کنند اینان حتی طبیبان و . . و حال درختان سایه گستر را
حال اگر واقعا یکی پیدا شده با خرافات و خرافه گری میخواهدمبارزه کنه بسم اله برود از جمکران آغاز کند و آنرا باسیمان پر کند اما نه اینان خود مروجین خرافاتند و بقایشان بسته به آن برای کسی که دلش سوخته بود نوشتم این حاج آقا و یارانش از مصرف این درختان در آینده ای انشا اله نه دور است که میترسند و کسی هم نیست به آنهابگوید گیرم تمامی درختان را قلع و قمع کردید با تیر چراغ برقها چه خواهی کرد و در ادامه آن پیام امروز مینویسم حاج آقا خیالت آسوده باد این روستاییان ساده و با صفا هرگز درخت مقدسشان را آلوده نسازند و کسی را از آن نیاویزند شما که همه چیز آنان را گرفتید لااقل درختانشان را رها کنید.
مثل درخت در شب باران به اعتراف
با من بگو بگوی صمیمانه هیچ گاه
تنهایی برهنه و انبوه خویش را
یک نیم شب
صریح
سرودی به گوش باد ؟
ادامه. . .
فراخوانی برای سومین حرکت سبز
به یاد آن پسران نوجوان
-
*حکایت پسران سیزده ساله*
روز هشتم آبان ماه 1359 خبر رسید که پسرک سیزده ساله ای به نام *محّمد حسین
فهمیده*، نارنجک به کمر بسته و زیر تانک رفته و هم دشمان ...
۲ هفته قبل
۱ نظر:
حسین عزیز ممنون از لینکتان و لطفتان. ای کاش که درختان را به حال خود بگذارند.
آش بلغور هم نوش جان.فکر کنم دست پخت خانم همسرتان که از ولایت خودمان است در مورد غذاهای شهرمان عالی باشد.
مادرم می گفت حالا دیگر خانمها ابتکار به خرج داده و مواد دیگری مقل نخود فرنگی و غیره اضافه می کنند .
شهربانو
ارسال یک نظر