۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

ایران کهن

در آستانه 18 تیر


ای خشم‌ به‌ جان‌ تاخته‌ توفان‌ شرر شو
ای بغض‌ گل‌ انداخته‌ فرياد خطر شو
ای روی برافروخته‌، خود پرچم‌ ره‌ باش
ای مشت‌ برافراخته‌، افراخته‌تر شو
ای حافظ‌ جان‌ وطن‌ از خانه‌ برون‌ آی
از خانه‌ برون‌ چيست‌ كه‌ از خويش‌ به‌ در شو
گر شعله‌ فرو ريزد، بشتاب‌ و مينديش
‌ور تيغ‌ فرو بارد، ای سينه‌ سپر شو
خاک‌ پدران‌ است‌ كه‌ دست‌ دگران‌ است
‌هان‌ ای پسرم‌، خانه‌ نگهدار پدر شو!
ديوار مصيبت‌كده‌ی حوصله‌ بشكن
‌شرم‌ آيدم‌ از اين‌ همه‌ صبر تو، ظفر شو
تا خود جگر روبهكان‌ را بدرانی
چون‌ شير درين‌ بيشه‌ سراپای جگر شو
مسپار وطن‌ را به‌ قضا و قدر ای دوست
خود بر سرِ اين‌، تن‌ به‌ قضا داده‌ قدر شو
فرياد به‌ فرياد بيفزای، كه‌ وقت‌ است‌
در يك‌ نفس‌ تازه‌ اثرهاست‌، اثر شو
ايرانی آزاده‌! جهان‌ چشم‌ به‌ راه‌ است
‌ايران‌ كهن‌ در خطر افتاده‌، خبر شو!
مشتی خس‌ و خارند، به‌ يك‌ شعله‌ بسوزان
‌بر ظلمت‌ اين‌ شام‌ سيه‌، فام‌ سحر شو
فریدون مشیری

۶ نظر:

ناشناس گفت...

دوست عزیز
زمانی هموطنان ترک غیور ترین مردمام بودند ولی چرا الان تغییر کردنند
شاید این کلیپ غیرت های خاموش رو بیدار کنه
http://www.youtube.com/watch?v=2f4B1zgmtXo

ناشناس گفت...

مرسی!

هستی گفت...

کاش همه آنچه در ذهن داریم رخ بدهد.اینروزها ایران دغدغه همه ماست...

پندار نيك گفتار نيك كردار نيك گفت...

سلام حسين عزيز
حسن انتخاب شما براي تصاوير و اشعار و مطالبي كه توي وبلاگ ميزاريد قابل تحسينه
موفق و پيروز باشيد

فرزانه گفت...

ما كه داريم ميريم.
برامون دعا كنيد.

مرجانک گفت...

با درود و نیز پوزش از موجود شریفی به نام " سگ " که نامش به استعاره در این شعر آمده است :

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد

هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب

بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان

بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام

بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز

این تیزی سنان شما نیز بگذرد

چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد

بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت

این عوعو سگان شما نیز بگذرد