۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

کوچه ها . . .

شعر کوچه های آزادی

یادته چه شور و حالی داشتن کوچه ها؟
یادته اون خاطرات پر صفای قدیما؟
یادته چه حس پاکی داشتن کوچه ها؟
یادته امن و امون بود کوچه ها؟
یادته یه پارچه جون بود کوچه ها



راستش برای اینجا مطلب دیگری در نظر گرفته بودم اما امروز در یوتوب که دنبال شعر وقتی تو میگویی وطن شاعر شجاع مصطفی بادکوبه ایی میگشتم که در گوشه صفحه چشمم خورد به کلیپی بنام شعر کوچه های آزادی که نام مستعار سراینده اش فریاد میباشد که کلیپ زیباییست با شعری منظومه وار ولی ساده که بویژه قسمت اولش درست همان حرفهایست که من برای بیانش امیریه را راه انداختم تا به یاد آنهایی که از یاد برده اند بیاورم و برای نسل بعدی که ندیده اند و شاید از بزرگانشان جسته و گریخته شنیده اند بگویم که حقیقت دارد زمانی نه چندان دور ما منشور کوروش و سه دستور اساسی زرتشت را به هر دینی و آیینی و مسلکی که تعلق داشتیم زندگی میکردیم .خلاصه وقتی این کلیپ را که با روزهای خوشگذشته آغاز شده و به امروزما رسیده و شاعر در پایان بشارت آنچه را که آرزو وهدف تک تک ما میباشد در آینده ایی که امیدوارم دور نباشد را میدهد را دیدم تصمیم گرفتم که اینجا قرار بدهم تا دوستان امیریه هم ببینند و . . .

کوچه هامون رو دوباره ما می سازیم بخدا،
به ایرونی بودن خود ما دوباره می بالیم بخدا،
« سرخی من از تو » رو از ته دل،
توی هر کوچه و پس کوچه می خونیم بخدا،
عطر آزادی رو تو این کوچه ها،
ما دوباره می بوییم بخدا،
گلهای شادی و نشاط و توی هر کوچه میکاریم بخدا.



۲ نظر:

نسیم گفت...

بالاخره حرف دلتون رو پیدا کردین حسین جان. به نظر من این خیلی مهمه.

اقاقیا گفت...

مرسی حسین. باز هم مرسی بابت این پستت و شعر بادکوبه ای. مرسی که همیشه درکوبه خونه مجازی من را به صدا در میاری. عبورت را می بینم حسین.
روزهای خوبی را در آلمان داشته باشی. پاییز آلمان هم زیباست. اما پاییز امیریه یه چیز دیگه اس نه؟ خیابون ولی عصر، فاطمی. چهار راه ولیعصر. پارک اندیشه. پارک ساعی. تجریش. البرز. اتوبان ...
کجا رفتم من!!!!!!!!!!!!