شاید این تنها حسن هجرت است که برای غریبه فضا و مکان و حتی آدمها به همان فرم و شکلی میمانند که ترکشان کرده است و با سماجت آنها را همانطور هم حفظ میکند و برای خود تابلویی میسازد که تصاویرها در آن ماسیده اند و زمان گویی ایستاده است. برایش بچه ها همچنان بچه اند و لبه دیوار خانه ایی در کوچه هنوز آجرش افتاده وباز دوگربه بر پرچین آن در حال جدل و پیف و فیف اندو صدای پیت حلبی خالی که آب جوی کوچه با زدن آن به دیواره هایش سعی در بردنش دارد, سکوت کوچه را میشکند تابلوی قرص اپتالیدون داخل بقالی تا آخرین شماره مجله زن روز با تصویر دختر شایسته سال که مانند رختی با گیره ایی خرازی محل از بندی آویزانش کرده است از پلاکارد فیلم در اکران و عکسهای فیلمهای بزودی و آینده سینمای خیابان تا عطر نعناع و پونه و ترخون که بخاطر آبی که برای طراوتشان سبزی فروش به آنها میپاچد تا صدای بغ بغوهای کبوتران اسیر در سله مغازه که پیاده رو را پر میکنند و با ترنه ایی از آلبوم جدید گوگوش که از بلند گوی صفحه فروش پخش میشودپیوند میخورند را میبیند و میشنودو احساس میکند :
سلام . . . این مطلبتون را خوندم میدان منیریه را در افکارم دور میزنم اگر اشتباه نکنم این بانک نبش امیریه و ابوسعید تقریبا روبروی باشگاه سعدیان بود که کنار کوچه حلبی سازی بود و جلوتر هم خرازی خوشخو و روبروی آنهم کوچه اخباری قنادی توکلی که جلوتر هم میرسید به فرهنگ و سر اونهم آرایشگاه گلی راستی خانم . . .عزیز از کسبه سابق کی مانده و کی رفته و شکل و شمایل آنقسمت امیریه همانطور مونده یا اینکه آنجا هم بهم ریخته؟ یاد محل و بچه های خوبش بخیر . . .
پاسخ :ازمیدون شروع میکنم.ضلع جنوب غربی میدون قدیمها مغازه بود ولی حالا مغازه هارو خراب کردند و یک ساختمان ساختند که شده مجتمع قضائی و یک قسمت که مشرف به میدون هست بانک سپه.ساختمان باشگاه سعدیان را خراب کردند و ساختمانی چهار طبقه ساختند که یک قسمت که مشرف به میدونه مطب پزشکان و این جور چیزها ولی داخلش باشگاه هست هنوز که درش توی کوچه وستاهل باز میشه که پهلوی حلبی سازیه.ازمیدون تا کوچه وستاهل همه لباس و وسایل ورزشیه بجز همون حلبی سازی که بعدازانفجار میدان مشغول تعمیرات هستند و معلوم نیست تکلیفش چیه.چند تا خیاطی و و مغازه شبستری هم مثل سابقه.خوشخو و شریکش مغازه را نصف کردند و شدند خوشخو و خوشگو.قنادی کامران یزدی هم که روبروی کوچه اخباریه.اول خیابان انتظام هم همون بساط باغبونی و گلدون فروشی به راهه.این سمت خیابون جای کفش و کیف سلو وکفاشی طلوع الآن کفش ورزشی هست.صاحب پیراهن دوزی وخرازی مژگان فوت کردند و تمام این قسمت ورزشی فروشند به جز گلفروشی زیبا که هر وقت مامانو باویلچر میبرم بیرون اونجا توقف میکنیم و با آقاجواد و ناصرآقا خاطرات قدیم را مرور میکنیم.
اینهم باز پاسخ دوست عزیز به هم محلی دیگر:چلوکباب رفتاری و شایسته سر جاشون هستند.اتوبان کودک شده یک جای مخروبه که همون جور افتاده.اون سینما اسمش سینماستاره بود که خرابش کردند و تبدیل شده به یک مجتمع مسکونی که طبقه هم کف بانک پارسیان هست و مغازه خشکشویی و پرده فروشی و خرازی فروشی عزیزی.قنادی نبش فرهنگ شده بانک پاسارگاد.قنادی لادن و میهن و کامران یزدی هست.چهره شهر داره عوض میشه و یواش یواش محله تغییر شکل میده.چه خوبه که اینها یادتونه. . .











