
البته برای آگاهی بد نیست بدانید که پنج شنبه قبل از جمعه مصلوب شدن عیسی را پنجشنبه سبز میگویند و خیلی ها اسفناج و تخم مرغ میخورند. خلاصه چه کریسمس تولد این پیامبر صلح دوست که هرگز با شمشیر به تبلیغ دینش نپرداخت و چه روز مرگ مظلومانه اش که بر صلیب میخکوب شد همراه باشادی و شعف برای پیروانش میباشد که البته قبل از اینکه حسرت بخوریم که چرا دین ما عاری از اینهاست باید برای هموطنان مسیحی خود افسوس بخوریم که چرا آنها نمیتوانند با آرامش و آزادی مراسم خوشان را برگزار کنند و باید متاثر بشیم وقتی میبینیم قرنهاست این عزیزان بنابر قوانین رایج مملکتی, شهروندان درجه دو و یا کمتر بوده اند و هستند. حال شاید عده ایی جیغ بنفش بکشند و سینه بدرند که در رژیم قبلی حق و حقوق اینان پایمال نمیشد, مدرسه کوشش مریمی داشتند و باشگاه آراراتی و چند تا کلیسا و . . . که البته باید بگویم آری مقایسه حال و آنزمان بمانند مقایسه بهشت و جهنم میباشد اما با وصف این در همان حکومت سابق هم حق و حقوق اینها آنگونه که در جوامع مدنی و مدرن باب میباشد ادا نمیشد من که بیاد ندارم نخست وزیری و وزیری و ارتشبدی و . . . غیر مسلمان داشته بودیم . در ادامه باید بگویم اینبار برای باید برای خودمان متاسف باشیم که بی رحم تر از حکومتها و قوانینشان رفتار و برخورد ما با این هموطنان بوده و هست چه با سکوتمان در مقابل حق کشی ها چه بی اعتنایی مان به مراسم ها و فرهنگشان و از همه بدتر همراه شدن با مردان خدا و مفتی هایمان و پذیرش کورکورانه فتواهای غیر بشریشان آنها را نجسش میخوانیم و ظرفشان را جدا میگذاریم و . . .
۲ نظر:
ممنون از كامنت محبت اميزتون واقعا مسيحيا ي ايران خيلي بد به حالشونه و ادم فقط بايد تاسف بخوره ايسترتون مبارك حتما بحه يا بحه هاي سماهم بديدنتون اومدن خوش باشيد
دوست عزیز
خواستم در وهله اول بابت کامنت محبت آمیزت تشکر کنم. دیگر اینکه "حیف که عزیزانمان از پیش ما رفتند... جای خالی عزیز را دیدن و حس کردن شما میدانید که بسیار طاقت فرسا و مشکل است... اما به قول مادر نازنینم" فقط مرک است که چاره ندارد" پس ما هم چاره ای نداریم.. پس عادت کنیم و یاد بگیریم که چگونه با غممان زندگی کنیم...
راستی عکاسی ارشدی بالای سینما ستاره رو به یاد دارید؟ اونجا پاتوق اوان جوانی ما (18 تا 25-6) سالگی ما بود... یکی از دوستان بسیار نزدیک من آنجا کار میکردو بعدها آانجا را خرید ولی به خاطر داستانهای دیگر چند سال بعدش مجبور به فروش آن شد. هر وقت پستهای شما را میخوانم یاد آن دوران میافتم...
راستی این هم لینک وبلاگ دوستم. ساید اینبار باز شود.
http://www.minazarpour.blogfa.com/
باز هم ممنون بابت کامنت و خواندن وبلاگ من.
یه امید روزهای بهتر.
آیدا
ارسال یک نظر