۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

عید پاک . . .

عید پاک (رستاخیز عیسی ) بر مسیحیان جهان بویژه به هموطنان عزیز مسیحی مبارک باد.

در آلمان هر سال در این ایام عید پاک که از جمعه روز به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح آغاز و با رستاخیزش در یکشنبه و جشن این بپاخاستن او در دوشنبه بپایان میرسد, اگر هوا مانند امسال روی خوش نشان دهد تعطیلی چهار روزه ایده الی را میسازد . عید پاک عید خانواده هاست که فرزندان کوچ کرده آنها فرصت را غنیمت شمرده و بدیدنشان میروند و مانند کریسمس در کنار هم جشن میگیرند. عید پاک نیز مانند کریسمس عید بچه هاست که اینبار خرگوش مانند بابا نویل برایشان هدیه میاورد و در گوشه خانه پنهان میکند که در روز عید آنرا پیدا کنند . هر ساله یکی دو ماه مانده به عید خرگوشهای شکلاتی و تخم مرغهای رنگی در قفسه ها و ویترین فروشگاه ها جا میگیرند که بخاطر همین به آن عید خرگوش و یا عید تخم مرغ هم میگویند .((بیاد میاورم که زنده یاد مادر بزرگ همیشه در این ایام از روزگارانی یاد میکرد که در شهرش تبریز در چنین زمانی تخم مرغ ارزان و فراوان میشد که مردم دل سیر تخم مرغ میخوردند ))
البته برای آگاهی بد نیست بدانید که پنج شنبه قبل از جمعه مصلوب شدن عیسی را پنجشنبه سبز میگویند و خیلی ها اسفناج و تخم مرغ میخورند. خلاصه چه کریسمس تولد این پیامبر صلح دوست که هرگز با شمشیر به تبلیغ دینش نپرداخت و چه روز مرگ مظلومانه اش که بر صلیب میخکوب شد همراه باشادی و شعف برای پیروانش میباشد که البته قبل از اینکه حسرت بخوریم که چرا دین ما عاری از اینهاست باید برای هموطنان مسیحی خود افسوس بخوریم که چرا آنها نمیتوانند با آرامش و آزادی مراسم خوشان را برگزار کنند و باید متاثر بشیم وقتی میبینیم قرنهاست این عزیزان بنابر قوانین رایج مملکتی, شهروندان درجه دو و یا کمتر بوده اند و هستند. حال شاید عده ایی جیغ بنفش بکشند و سینه بدرند که در رژیم قبلی حق و حقوق اینان پایمال نمیشد, مدرسه کوشش مریمی داشتند و باشگاه آراراتی و چند تا کلیسا و . . . که البته باید بگویم آری مقایسه حال و آنزمان بمانند مقایسه بهشت و جهنم میباشد اما با وصف این در همان حکومت سابق هم حق و حقوق اینها آنگونه که در جوامع مدنی و مدرن باب میباشد ادا نمیشد من که بیاد ندارم نخست وزیری و وزیری و ارتشبدی و . . . غیر مسلمان داشته بودیم . در ادامه باید بگویم اینبار برای باید برای خودمان متاسف باشیم که بی رحم تر از حکومتها و قوانینشان رفتار و برخورد ما با این هموطنان بوده و هست چه با سکوتمان در مقابل حق کشی ها چه بی اعتنایی مان به مراسم ها و فرهنگشان و از همه بدتر همراه شدن با مردان خدا و مفتی هایمان و پذیرش کورکورانه فتواهای غیر بشریشان آنها را نجسش میخوانیم و ظرفشان را جدا میگذاریم و . . .

۲ نظر:

صدف گفت...

ممنون از كامنت محبت اميزتون واقعا مسيحيا ي ايران خيلي بد به حالشونه و ادم فقط بايد تاسف بخوره ايسترتون مبارك حتما بحه يا بحه هاي سماهم بديدنتون اومدن خوش باشيد

Aida گفت...

دوست عزیز
خواستم در وهله اول بابت کامنت محبت آمیزت تشکر کنم. دیگر اینکه "حیف که عزیزانمان از پیش ما رفتند... جای خالی عزیز را دیدن و حس کردن شما میدانید که بسیار طاقت فرسا و مشکل است... اما به قول مادر نازنینم" فقط مرک است که چاره ندارد" پس ما هم چاره ای نداریم.. پس عادت کنیم و یاد بگیریم که چگونه با غممان زندگی کنیم...
راستی عکاسی ارشدی بالای سینما ستاره رو به یاد دارید؟ اونجا پاتوق اوان جوانی ما (18 تا 25-6) سالگی ما بود... یکی از دوستان بسیار نزدیک من آنجا کار میکردو بعدها آانجا را خرید ولی به خاطر داستانهای دیگر چند سال بعدش مجبور به فروش آن شد. هر وقت پستهای شما را میخوانم یاد آن دوران میافتم...
راستی این هم لینک وبلاگ دوستم. ساید اینبار باز شود.
http://www.minazarpour.blogfa.com/
باز هم ممنون بابت کامنت و خواندن وبلاگ من.
یه امید روزهای بهتر.
آیدا