۱۳۹۱ شهریور ۱۷, جمعه

حکایت

این روزها خبر ها مملو از خبر عقب افتادن  ماه هاحقوق و مواجب کارگران و کارکنان میباشد که جای تاثر و تاسف دارد باری ضمن هم دردی با این زحمتکشان عزیز آرزو دارم که هرچه زودتر همه مشکلات وطن بویژه این عزیزان بر طرف گردد باری همین امر باعث شد یاد حکایت یا لطیفه ایی تاریخی بیفتم حال با درجش در اینجا امیدوارم حتی برای لحظه ایی هم شده تبسم بر لبها شکوفه زند و اندوه ها را برای لحظه ایی از یاد برد

*    در زمان صدارت حسن وثوق الدوله ، نخست وزیر دوره قاجار ، دولت قادر نبود حقوق معلمین و کارمندان را تامین کند و از این رو ، موعد پرداخت مواجب معلمان ، مرتب عقب می افتاد. در این ایام ، یکی از معلمان خوش ذوق و باقریحه ، نامه ائی خطاب به نخست وزیر نوشت و عنوان کرد:

- بهار و خزان است و دی می رسد ، حقوقات پس کِی می رسد؟
وثوق الدوله هم که خود اهل شعر و ادب بود و دستی در کار داشت : چنین پاسخ داد

-! حقوقات نصفش حواله شده ، بقیه اش به اقساط هی می رسد

  

۱ نظر:

گرد آفرید گفت...

خنده بر لب نشاندی در این دنیای بی حقوقی

سپاس


و سلام