۱۳۹۲ تیر ۱۷, دوشنبه

چشمان منتظر

از فیسبوک امیریه

بازهم بیاد گذشته ها و خاطره هایش و روزگاران خوش . . .با تشکر از محمد رضای نازنین یکی از خاطره های تلخ و شیرین من از فروشگاه بزرگ را میتوانم چشمان منتظر بنامم :
تقریبادر اواخر دهه چهل شایدهم اوایل دهه پنجاه با دوست و همکلاسی سالهایم مهرداد تصمیم گرفتیم برای گردش و همینطور دیدن فروشگاه بزرگ به سه راه شاه بریم از مهدی موش که پیاده راهی شدیم بعد از میدان منیریه نزدیکی های البرز سگ ولگردی را دیدیم هر دوی ما اگر چه شدیدا دوستدار گربه بودیم با حیوانات دیگر هم میانه خوبی داشتیم باری با دیدن سگ ولگرد موچ موچی کردیم و همین باعث شد سگ بیچاره دنبال ما روان بشه هر کاری میکردیم دست بسرش کنیم مث کنه بما چسبیده بود خلاصه اینکه با هر قدمی مهرش به دل ما بیشتر مینشست بعد از جامی و نرسیده به کوچه وزیری فکر کردیم حال که دوست دارد ما را دنبال کند بحال خودش بگذاریم وقتی بریم فروشگاه میرود دنبال کار خودش تا اینکه به سه راه شاه رسیدیم آنجا هم با ما از خیابان شلوغ گذشت و ما داخل فروشگاه بزرگ شدیم و حدود یکساعتی شاید هم بیشتر تمام فروشگاه حتی قسمت تره بارش را هم نگاه کردیم و با بگو و بخند از فروشگاه که بیرون آمدیم سگ بیچاره را دیدیم در گوشه ایی نشسته و گویا منتظر ما بود دلمان سوخته نزدیکش رفتیم که دوباره با موچ موچ کردن با خودمان بسمت محله همراهش کنیم که نگاهی بما کرد و بسمت شیخ هادی و چهارراه یوسف آباد راهی شد حال من و مهرداد اصرار میکردیم و صدایش میزدیم اما او همچون کسی که قهر کرده باشد پشت سرش را هم نگاه نمیکرد و ما هر دو غمگین بسمت خانه راهی شدیم و در تمام راه با اندوه و ناراحتی از سگ ولگر حرف میزدیم و کنجکاو که کجا رفت .

۳ نظر:

ناشناس گفت...

سلام حسین عزیز
دوستم زیاد می ایم وبلاگت نظر هم گذاشتم
وبلاگتان از اولین وبلاگهایی که بود که دیدم انشاالا همواره شاد سلامت باشید
این خاطرات را که خواندم گریه کردم سگ ولگردی که دم در فروشگاه هم در انتظارتان بود منم که عاشق حیوانات گربه ها سگ ها پرنده ها
اتفاقا سگی ولگرد باوفا زمستان امد بیخبر رفت خیلی دلم برایش می سوزد معلوم نشد دزدیدند انشاالله که صاحبش انسان خوبی باشد

در شکست جام دل هیچ احتیاج بر سنگ نیست
این شقایق را نگاهی سرد پرپر می کند

با سالگرد خواهرم اپم
به کلبه ام دعوتید
سپاس
یا حق

امیلی دختر مهربان گفت...

سلام حسین عزیز
دوستم زیاد می ایم اینجا وبلاگ امیریه نظر هم گذاشتم قبلا اینجا بودم
www.anneshirleyemilyofnewmoon.blogspot.com
اینجا هم هستم
www.emilyofnewmoon.blogfa.com
وبلاگتان از اولین وبلاگهایی که بود که دیدم انشاالا همواره شاد سلامت باشید
این خاطرات را که خواندم گریه کردم سگ ولگردی که دم در فروشگاه هم در انتظارتان بود منم که عاشق حیوانات گربه ها سگ ها پرنده ها
اتفاقا سگی ولگرد باوفا زمستان امد بیخبر رفت خیلی دلم برایش می سوزد معلوم نشد دزدیدند انشاالله که صاحبش انسان خوبی باشد

در شکست جام دل هیچ احتیاج بر سنگ نیست
این شقایق را نگاهی سرد پرپر می کند

با سالگرد خواهرم اپم
به کلبه ام دعوتید
سپاس
یا حق

امیلی دختر مهربان گفت...

سلام حسین عزیز
دوستم زیاد می ایم اینجا وبلاگ امیریه نظر هم گذاشتم قبلا اینجا بودم
www.anneshirleyemilyofnewmoon.blogspot.com
اینجا هم هستم
www.emilyofnewmoon.blogfa.com
وبلاگتان از اولین وبلاگهایی که بود که دیدم انشاالا همواره شاد سلامت باشید
این خاطرات را که خواندم گریه کردم سگ ولگردی که دم در فروشگاه هم در انتظارتان بود منم که عاشق حیوانات گربه ها سگ ها پرنده ها
اتفاقا سگی ولگرد باوفا زمستان امد بیخبر رفت خیلی دلم برایش می سوزد معلوم نشد دزدیدند انشاالله که صاحبش انسان خوبی باشد

در شکست جام دل هیچ احتیاج بر سنگ نیست
این شقایق را نگاهی سرد پرپر می کند

با سالگرد خواهرم اپم
به کلبه ام دعوتید
سپاس
یا حق