روز اول مدرسه بعد از تعطيلات نوروزى آن زمانها كه مدرسه ميرفتم فضاى دبستان بعد از تعطيلات عيد ديدنى بود بچه ها چون شكوفهاى بهار ى با كت وشلوارهاى رنگارنگ خود در حياط مدرسه با احتياط فراوان در حركت بودند بويژه دانش آموزان كلاسها ى اول و دوم كه بيشتر از وا لدين خود درهراس كه خدشه اى به لباس عيد آنها وارد گردد حتى همكلاسيها كه در طول سال به سر و كول هم ميزدند اين روزه ويژه با فاصله كنار هم جمع ميشدند كه خدايى نا كرده تنه آنها باهم برخورد كند وتبادل اطلاعات ميكردند كه كى سفر كرده يا چقدر عيدى دريافت كرده يا چند دفعه در اين مدت سينما رفته و تكاليف خود را كى تمام كرده و..البته تنها ما بچه ها نبوديم چنين حالى داشتيم اوليا مدرسه نيز دسته كمى از ما نداشتند با لباسهاى نو خود رفتارى محتاطانه داشتند شايد به همين علت بود كه از درس جديد خبرى نبود كه از تخته سياه وگچ استفاده نكنند و آن روز ويژه حتى رفتار بد عنق ترين معلم هم دوستانه بود واز تنبيه فيزيكى هم در روز بخصوص استفاده نميكردند شايد باز دليلش لباس نو آموزگار بود كه مانع ميگشت اين روز از همه بيشتر فراش مدرسه سود ميبرد كه در زنگ تفريح بيشترين فروش سال تحصيلى را ميكرد بچه ها بجا ى خريد هاى يكقران و دو قران به بركت باز مانده عيديهابا اسكناسهاى دو يا پنج تومانى خريدسنگين ميكردند ودوستان را نيز ميهمان اما همه چيز خريده ميشد بجز فوتينا آنهم بخاطر لباس نو
حسين ١۵ فرورد ين
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر