۱۳۸۸ فروردین ۱۲, چهارشنبه

راهنمایی


در ادامه پرسش رابطه بی جیز Bee Gees و 12 فروردین برای راهنمایی دوستان دو تصویر بالا را اینجا قرار دادم که عکس بالا مربوط به کافه جلفا میباشد که در طول نو جوانی با دوستان همسن وسال آرزویمان این بود که بزرگ یشویم و ماهم یکبار با بزرگان محل هم پیاله شویم و لبی با آبجوی شمس و مخصوص میکده و . . تر کنیم که میدانیم چه بر سر آن و امثال آن امد و عکس پایین هم که تقریبا لوگوی وبلاگ امیریه است سینما فلور که هم افتخار محل بود و هم دنیای فانتزی ما بچه ها گاه در جلد ششلول بند غرب وحشی جان وین گاه تایبان و گاه ماسیس و. . . که آنهم مانند خیلی امثال خودش گل گرفته شد که این دو و خیلی چیزهای دیگر که بودند ودیگر نیستند و و . . پی آمد این روز بخصوص بود البته نه آن روز بخصوص سوفیا لورن و مارچلو ماسترویانی که زمان قهوه ایی پوشان موسولینی اتفاق افتاده بود بلکه روزی که به نیستیها آری گفته شد حال با این راهنمایی روز جواب را دو روز دیگر تمدید میکنم روز جمعه اعلام میکنم.

توضیح : تصاویر بالا و خیلی تصاویر دیگر که مربوط به امیریه میباشد که در نوشته های بعدی به نمایش خواهم گذاشت توسط دوست و بچه محل عزیزی همین امروز برداشته شده که فرصت را غنیمت شمرده در همین جا مراتب سپاس و امتنان خودرا از این نازنین اعلام میدارم باشد روزی همراه با او و . . کوچه‌ هایی را که قلب من آن ‌را از محله‌های کودکی ‌ام . . طی کنیم .
برای بزرگ دیدن عکسها روی آنها کلیک کنید

۲ نظر:

بهرخ گفت...

سلام
والا راستش این سئوال شما نیاز به تامل فراوان داره.. حتما یک رابطه ای هست که به ذهن شما رسیده... اما من حداقل در حال حاضر چیزی به ذهنم نمیرسه... اما رویش فکر میکنم... اگر به نتیجه رسیدم اعلام خواهم کرد
شاد باشید دوست خوب من

مرجانک گفت...

با درود

به تصور من این مقایسه در واقع همان " حسرت " است
حسرت - اصالتی که قدیمی ها در رسومشان داشتند - حسرت جوانمردی - تجملات شادی بخش - خنده های از ته دل - همسایه های خوشگل بی چادر و چارقد که گلویش را پنهان نمی کرد مگر به اعتدال - دهانهای شکفته برای خندیدن - جوانی که مثل یک دسته گل بود و هر مرد جوان که سرانجام عشقش به یک دسته گل سرخ منتهی می شد ... هر کسی می کوشید که خوشگل باشد . و اینها همه مانع میشد که قداره ای به پهلو بیاویزند ....... و اینک پاشیده شدن هزاران هزار کانون خوشبختی - تاریک شدن دلها از خشم - گم شدن بسی چیزهای خوب و زیبا و گروهی سرخورده که با کوتاه بینی همه چیز را نفرت انگیر می انگارند ... حال دیگر زندگی چیزی نیست جز تکه ای جامانده از مرگ .. ما از سر اتفاق نمی میریم بلکه از سر اتفاق زنده ایم .. قلب ها کوچک - وجدانها تهی و روح ها متعفن شده اند .. درفضای غم آلود و شهر به خواب رفته باید به گروه های موسیقایی همچون رویاهایت خیره شوی ... رویاهایی که از تو دوراند ... رویاهایی که از بس از تو دورند جسارت می کنند و به آفریننده شان دهن کجی می کنند ... و این نیست مگر آری گفتن به نظام اسلامی در 12 فروردین و خداحافظی با تمامی شادی ها و انگیره هایت .