اولین بار هست که منهم به یک بازی دعوت میشوم که جای دارد از دوست گرامی دختر همسایه سپاس خودم را بیان کنم. راستش تفییرات برای من واژه نامانوسی نیست که متاسفانه از بدو تولد با آن در تنش بودم و همواره چون بازیچه ایی در دستش , تقیراتی که نه خود میخواستم و نه نقشی داشتم برای مزاح و اثبات , یاد خاطره ایی که مادر بزرگ تعریف میکرد تولذم همزمان بود با زلزله یزرگی که پدر با لرزش زمین منه قنداقی را یغل گرفته وارد جوض خانه میشود آنهم در دیماه سرد ,که حوض وسط حیاط قرار داشت, اگر دیوارها فرورریخت زیر آوار نمانم , شاید این نشانه های الهی بود که با این تغییر طبیعی ازنغییرات بعدی در زندگی من خبر بدهد که همانطور هم شد وبخاطر کثرت تفییرات در حیاتم , از دگرگونی بیزار بودم اما از طرفی برای پویایی و رسیدن به مقصد مطلوب مچبور.که اگر منهم بخواهم تغییرات مثبت و زندگی بخش خودرا بیان کنم مانند خیلی ها با هجرتم میسر شد و در خانه بیگانه, و دور از انصاف هست که از مسببش نامی نبرم و چه فرصت مغتنمیست که به دوستان و یاران وبلاگم گوشزد کنم اگر در مطالبم نام مادر بزرگ بمیان میاید و یادی از او,بر من خرده نگیرید, برای اینکه اگر هستم ویا هرآ نچه دارم از اوست .اوکه زمانی در اقیانوسی از نا ملایمتیها دست وپا میزدم نه تنها ناجی من بود که حتی به ساحل آمال و آرزوهایم نیز رساند و من متاسفانه فرصت جبران را بدست نیاوردم مگر گاهی در اینجا با یادی از این فرشته نجات بگویم فراموشش نکرده ام .او که آخرین ماموریتش راهم با بزرگواری به اتمام رساند و وادار کردن من به همین هجرت بود , آنهم زمانی که بیش از هر زمانی برای دکترش نیاز مند مترجم بود.از بدو ورودم تنها هدفم گرفتن مدرکی بود اما نحوه ورودم و مشکلات ناشی از آن و قوانین مانع میشد که با پافشاری و جابچایی شهر سکونت بالاخره به آن رسیدم و این نقطه آغازی بود برای تحولات بعدی و شیرین ترین خاطرات این دوری از دیار که با 42 سال بازگشتم به تخته سیاه ونیمکت و یاد گیری و. .که بعد از سالها بلاتکلیفی و در برزخ بودن. حال احساس میکردم زنده ام و زندگی میکنم و باعث میشد خیلی ترسهایی که درطول زندگی داشتم فرو بریزند تا انجاییکه عمری از ازدواج وتشکیل خانواده و پذیرش مسولیت با نگرشی به گذشته خود بیزار و گریزان بودم . درست در میانه قراگیری و مدرسه نیمه دیگر زندگی را پیدا کردم که ازدواجم بود و این تغییر بزرگ خود مکمل آن یکی شد و تغییرات بعدی هم که از این دو سرچشمه گرفت باعث شدند که از زتدگی راضی باشم و حتی خود را خوشبخت نیز بدانم. مخصوصا روزی که توانستم اینبار برخلاف سالهای تحصیلی بدون تجدید مدرکم را بگیرم چندین دلیل باعث شادمانیم بود اول تنها بیگانه کلاس بودم بعد الگویی میشدم برای برادر زاده ها و بچه های دیگر که بااین سن وسال توانسته بودم موفق بشم و دلیل مهمترش باز مادر بزرگ که زمانی که مدرسه میرفتم و برخی همکلاسیها را خانواده هایشان روانه خارج برای ادامه تحصیل میکردند تمامی آرزویش این بود که اوهم توانش را داشت مرا روانه میکرد .و من حال آنچه را او دوست داشت را دارم مدرکی از خارج وحتی همسرم هم بیشتر با ایده الهای او نزدیکتراست که هم زیان و . . میباشد و اگر هم گلایه ایی باشد ایکاش چندسالی زودتر پدید میامدند و در خانه پدری دیروز .
تمام دوستانی که میشناسم از طرف دوستان دیگر دعوت شده اند بنا براین من نمیتوانم کسی را دعوت کنم ولی عزیزانی که به اینجا قدم رنجه میکنند نظرات ویا تجرباتشان را بیان کنند خوشحال میشوم .
۸ نظر:
rokood ensan ro farsoode mikone hosein agha... hamoon taghyir che khaste o che nakhaste behtar az rokoode
لام خوندم اما حال نوشتن ندارم ببخش
کوچ این تغییر اساسی برای من مثل تیشه ای بر زندگی ام بود. سخت بود و گذشت و به زندگی عادی و آرام رسید.
روح مادربزرگتان شاد که من هم خاطرات خوشی از مادربزرگم دارم و روح خواهرتان شاد که داغ عزیزان چقدر تلخ و سخت است خدا به ما صبر دهد.
حسن آقا ممنون که نوشتید ...ایشالا که همیشه تغییرات مثل همین تغییرات شما مثبت باشند ...حتما مادر بزرگتان هم روحش در شادیست که ثمره زحماتش را موفق میبیند
سلام بر شما
با وجود اینگه مهاجرت برایم خیلی سخت بود اما اصلا پشیمون نیستم چون چیزایی یاد گرفتم که اگه در جای راحتم نشسته بودم هیچوقت اینقدر تجربه پیدا نمیکردم
لیلی
واقعا مهاجرت برای همه ی ما یه تغییر عمده تو زندگیمون بود همین که مجبور شدیم دوباره پشت میز و نیمکت بشینیم و مشق شب بنویسیم برای یاد گرفتن یه زبان دیگه و برای کار گرفتن دوباره چن سال درس بخونیم همه ی اینا یه تغییر بزرگه
سلام حسین عزیز
تغییرات زندگیت را زیبا شرح دادی. مثل همیشه
حسین عزیز
با درود
در صورت تمایل لینک زیر را که جهت حمایت از حیوانات ایران زمین است را امضا و به دوستان خود معرفی کن .
با سپاس .
طبیعت نگهدارت .
http://www.thepetitionsite.com/2/cruelty-with-feral-cats-and-dogs-in-iran
ارسال یک نظر