۱۳۸۹ فروردین ۴, چهارشنبه

عیدی دیگری و سالی دگر . . .

بازهم در این غربت عید نوروزی دیگری از راه رسید و سالی نو شداما با این پرسش که این تازه از راه رسیده برایمان چه به ارمغان خواهد آورد ؟ اما از قراین و نشانه ها میتوان امید وار بود که بمانند سالی که پشت سر گذاشتیم سالی خواهد بود پر بار و پر از سوپرایزها و دگرگونیهای مثبت که انشااله آخرش هم به بهاری ختم خواهد شد که آرزوی همگان میباشد .
از معجزات عید وسفره هفت سین در این است که آدمی در هر شرایطی و با هر حال و هوایی نمیتواند از آن چشم بپوشد و شاید هم دلیل ماندگاریش در طول قرون در همین بوده که البته از فداکاری نیاکانمان که از آغازبرای نگاهداریش از آفتها با چنگ ودندان و حتی به بهای هستی خود برای حفظ این رسم نیکو که پیامش زایش و رویش و صلح و آزادی وهمبستگی . . . است مایه گذاشته اند بی دلیل نبوده است باید اشاره کرد. باز از محسنات نوروز وحدت یکپارچه ایی است که برگزار کنندگانش از هر ایل و تباری و قومی و دینی وهر گویش و ملیتی که باهم دارند , باید یاد کرد .
از نیمه های اسفند پسرک من (بو بوش) که در عکس بالا جلو نشسته و الان یکسالی است که بعد از پرواز بوبی پرنده دوست داشتنی و رفیق سالهایم ,جانشینش گشته و همخونه ماشده است و حال از اهل بیت نیز محسوب میشود , شروع به نغمه سرایی و آواز خوانی کرد و مژده آمدن بهار را بما داد با آنکه بهار رسیده هنوز هم کنسرت ترانه های بهاریش از طلوع خورشید تا غروبش ادامه دارد, که نه خانه را بلکه ما راهم بهاری کرده است . باری همت او و نیروی جادویی عید بر بیحوصلگی ما که بی دلیل هم نبود غلبه کرده و ما را بر آن داشت که بسان تمام سالهای غربت از آغاز که حال تعدادشان 24 شد. سفره هفت سینی بچینیم که تصویر آنهم در آغاز مطلب قرار گرفته است . در ادامه برای دوستان داخل شاید خالی از لطف نباشد از سفره هفت سین و چگونگی آن در برون از خانه بگویم . جور کردن هفت سین برای کسانی که در شهرهای بزرگ سکونت دارند و به فروشگاه های وطنی و افغانی دست رسی دارند مشکلی نیست ولی برای در مقابل برای ما که در شهر های کوچک تری زندگی میکنیم و فاقد چنین فروشگاههایی میباشیم مجبوریم هر سال برای سین هایی که نداریم جایگزینی پیدا کنیم و برای همین تا لحظه تحویل سال بارها تعداد سینهایمان را میشماریم که کم و کسری نداشته باشد. همیشه سفره من متاسفانه خالی از سنجد و سمنو بوده است که همانطور که گفتم هر ساله جانشینی مانند سنبل و . . . جایشان را گرفته است . جای دارد به خاطره ایی اشاره کنم که چند سال پیش که شب عید گذرم به مغاذه وطنی افتاده بود, بسته ایی سنجد و ظرفی سمنو خریده و در طول راه خانه خوشحال که بالاخره سفره کلاسیکی خواهم داشت, وقتی که به خانه رسیدم و سنجدها را در ظرفی ریختم دیدم که پوست خشک و چروکیده و برخی ترک خورده دیدم برایم بهار من گذشته را میخوانند که معلوم بود چندمین بهار را پشت سر گذاشته و بارها روی ویترین آمده و دوباره به قفسه برگشته اند, که غرق این افکار بودم که دیدم دو میهمان ناخوانده هم از میانشان برون پریده و عشوه و طنازی شروع به دلبری نمودند که بیدرنگ با همان ظرف روانه سطل زباله شدند. بعد به سراغ سمنو رفته وقتی در آن را باز کردم چیزی دیدم آمیخته ایی از سمنو و کاچی که وقتی مزه هاش را چشیدم بیشتر شبیه سرکه شیره و . . . که حکایت از ترشیدگی میکرد که آنهم به سنجدها پیوست و همین امر سبب شد که لقایش را به عطایش بخشیده از آن به بعد همان سفره همیشگی را پهن کنیم . چند سال است که ماهی قرمز هم به سفره اضافه شده است که آنرا همیشه درست آخرین لحظه میخریدم که لااقل سر سفره زند باشد که امسال خوشبختانه ماهی پارسال با دوستانی که برایش خریده ام برای دومین بار زینت بخش سفره گردید که عکس اورا هم در زیر میگذارم که دوستان محیط زیستی و دوستدار حیوانات خیالشان آسوده گردد ببینند که در ظرفی مکعب مستطیل و پر از آبی که با سنگ ریزه و گوشماهی و . . . چون دریایی برایشان ساخته ام بدون ترس از شکار شدن و آب آلوده خرسند و شادمان زندگی میکنند و چون پرنده هایم آنها حال از اهل بیت میباشند. اینرا هم باید اذعان کنم که ماهیها با بازی و شنایشان و پسرک نغمه خوان با آوازهای گاه و بیگاهش زیبایی زندگی را به رخ ما میکشند و حتی وادارمان میکنند که باور کنیم زندگی در جریان میباشد و حیات ادامه دارد.

۳ نظر:

لیلا گفت...

عید همگی مبارک

نوتلا در نقش سمنو» در سفره اینترنتی در انتظار شما»
www.sofreyeinterneti.com

فرهاد گفت...

حسین عزیز
زندگیت همیشه بهار باد و بهارت چون خودت با صفا
درمورد جور کردن سین های سفره هفت سین ، پروفسور رحمانزاده می گوید که سین ها باید حتما ریشه نباتی داشته و یک کلمه ای باشد ، بهمین سبب سیب میهمان سفره است اما سیب زمینی خیر و یا سبزه بر سفره می نشیند اما سبزی پلویی خیر
امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی

هاله گفت...

سلام حسین جان. ای خدا چه نوشته​​ی دل​​نشینی. جدا" کیف کردم. چه قدر خوبه که ماهی​​ها رو مثل اکثر مردم زنده​​ به گور نکردی. مادر و پدر من​​ام ماهی​​هاشون تا چند سال همیشه زنده می​​مونن چون مثل تو براشون محیط صحیح​​ای برای زندگی و بازی درست می​​کنن.

سفره​​ی هفت سین​​ات هم خیلی با صفاست. زنده باشی دوست نازنین پر مهر.