۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

بهار . . .

چند روزیست که هوا بهتر شده است صبحها که بیرون میزنم پرندگان کوچک شهر بر روی بامها و شاخه درختان وقتی هم خانه بر میگردم قناری من در قفس بمانند هر سال جملگی همان ترانه هر ساله که بهار و عید در راه است را میخوانند, ولی من امسال حال و هوای هر سال را ندارم . به نداشتن عزیزی نمیتوان عادت کرد بلکه تنها میتوان با آن بنحوی کنار آمد که یکسال زمان کوتاهی است.

۳ نظر:

عمو اروند گفت...

اینجا هنوز سرد است و یک‌ونیم متر برف بر روی زمین. از بهار خبری نیست اما بهار خواهد آمد و بقول مادرم روسیاهی به زغال‌دان خواهد ماند بهمان‌سان که روزی بهار آزادی در وطنمان آغاز خواهد شد و روسیاهی به روسیاهان حاکم، خواهد ماند.

علی گفت...

حسین جان شایع بود تو شیراز که ای آقوی پرند از او وری بود. همه تازه میگن عجب شانسی اووردی سوار دوچرخش نشدی. بلایی بود که به خیر گذشت.

دختر همسایه گفت...

حسین عزیز هوای اینجا هم ظاهرش و از پشت شیشه بهاریه ...ولی وقتی آدم میاد بیرون هنوز برفها رو زمین ولی میدونم بالاخره بهار میاد دیگه زمستون داره زورهای آخرش رو میزنه و تلف خواهد شد