۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

امیریه - فروغ - امیریه . . .

در ایران که بودم امیریه ,دوستم مهرداد و مادرش که همکلاسش بود, میدان محمدیه, دبیرستان خسرو خاور, سینمای فردین و پپسی و . . . همگی مرا یاد فروغ میانداختند ولی از زمانی که اینجا هستم اینبار فروغ است که مرا یاد یکایکشان میاندازد برای همین هم هست که برای من امیریه یعنی فروغ و تا زمانی که امیریه هست فروغ هم هست و مادامیکه فروغ هست امیریه نیز . . .
فروغ را از ورق پاره هایتان میتوانید حذف کنید با قلب مردم و برگهای تاریخ چه میکنید. کسی میاید او شما نبودید که سینمای فردین را سوزاندید و پپسی را که تقسیم نکردید هیچ آب و نان و . . . مردم را هم از آنها گرفتید .
میخواستم شعری فراخور بهار سبز و آفتابی اینروزها از دخترخوب و مظلوم امیریه را در اینجا قرار بدم دیدم بهتر است با صدای برادرش
بشنویید. . .

۶ نظر:

اقاقیا گفت...

ممنونم از این انتخاب و دید خوبت حسین. شب این جا را برایم ایرانی کردی ، مانند شب هایی که در ایران بودم و تنها در اتاقم می خوندم و گوش می دادم و مینوشتم. مرا یاد ایران و تهران و تهران پارس و فروغ و فروغ و بدن های مثله شده انداختی.

ناشناس گفت...

Dear Hoessin
any time I read your weblog it took me to same place that we grow up.Ameirih shahpor zafarodoleh mehdi khan and ... I missed all
any how
you take care
shamy

شهلا گفت...

درود بر هم استانی نازنینم

روح فروغ شاد، ولی نمیدونم شنیدید که آقایون نامش را از شعرای ایرانی برداشتند!؟

---

آقای حسین خیلی دلم میخواهد شماره شما را داشته باشم تا باهاتون تماس بگیرم.

اقاقیا گفت...

آن زمان من هنوز در زادگاهم شمال زندگی می کردم اما عمه ام در فلکه سوم تهران پارس زندگی می کرد و من هنوز صفای کوچه شان و همسایه هایی که عسل های سفره شان را باهم قسمت می کردند را بیاد دارم. بازی های والیبال توی کوچه ، پسرهای زیبا و شادمان با صمیمت های برادرانه شان که هیچ ریایی در آن نبود و دختران هم زیباتر و شاداب با همدلی های خواهرانه شان. استخر هم یاد آور جشن عروسی دختر عمه ام بود. آه چقدر آن شب در آن باشگاه بزرگ شهرداری با آن هوای مفرح تابستان به من خوش گذشت. ده ساله بودم اما انگار همه دقایق آن شب با من سخن می گویند.
سه سال بعد برای همیشه به تهران و تهران پارس کوچ کردیم و بیست و اندی از عمرم را در عبور کوچه هایش از سر گذراندم. خوش حالم از این مشترکات حسین.

شهربانو گفت...

روح فروغ و فریدون و رفتگان شاد روح پدر و مادر و خواهر نازنینتان نیز شاد

لیلی گفت...

ممنون
خیلی خوب بود