۱۳۹۰ فروردین ۴, پنجشنبه

زیباترین چشمهای دنیا . . .

اخبار تلویزیون سراسری یا ملی آلمان که تنها یا بیشتر به خبرهای سیاسی روز آلمان و دنیا میپردازد به ندرت اتفاق میفتد خبری جانبی و غیر سیاسی را مطرح کند . در هفته ایی که گذشت برنامه خبر متاسفانه دو خبر ناگوار را به اطلاع عموم رساند اولی مربوط به کنوت Knutخرس سفید باغ وحش برلین بود و دومین خبر در گذشت الیزابت تیلور هنر پیشه معروف هالیوود بود .

1. زیباترین چشمان جهان برای همیشه بسته شد این عین واژه هایی بود که گوینده با تصویری از لیز تیلور , خبر مرگ او را به بینندگان داد. روزنامه ها وتمامی رسانه ها ی امروز آلمان هر کدام با تیترهایی از قبیل آخرین الهه هالیوود هم رفت , آخرین بازمانده بزرگان هالیوود بار سفر بست , ماتم در هالیوود برای الهه ایی با چشمان بنفش و . . . چه این چند عنوان و یا تمامی عناوین و تیترهایی را که رسانه تصاویر این بزرگ سینما را تزیین نمودند ,انصافا فراخور وی بود . الیزابت تیلور اگر چه دو دهه ایی که بعنوان زیباترین زن دنیا محسوب میشد و فیلمهایش مملو از طرفدارانش بود که همزمان با سینماهای جهان در کشور ما هم به روی اکران میرفت, مربوط میشود به سالها قبل از تولد من و همین امر هم باعث شده بود که او هنرپیشه محبوب من نباشد اما بالاخره در اکرانهای مجدد در ایران و یا در تلویزیون المان بارها فیلمهایی از او و حتی سریالی که همبازیش سگی بنام لسی Lassie بود را دیده ام و بالاخره دریافت دو جایزه اسکار را حق وی میدانم . اما آنچه که مرا فریفته این زن بزرگوار نمود یکی فعالیت او در حتی در دوران بیماریش برای بیماری ایدز و از همه بیشتر زمانی که مایکل جکسون که در شرایط بدش بخاطر پرونده سازی ها حالت آدمی زمین خورده را پیدا کرده بود که هر کسی لگدی میزد و میگذشت حتی خانواده اش برای منافع مالیشان نقل مجلس رسانه ها شده بودند و گاها ضد او نیز حرفی زده و افشاگری میکردند , الیزابت تیلور مانند خواهری و یا مادری مهربان اورا به آغوش کشید و سپر بلایش و تنها تکیه گاه و حامیش شد که تا مرگ مایکل همچنان دوست و یاورش بود . او با این حمایتش از مایکل و یا پرداختنش به بیمارهای ایدزی و غیره نشان داد که جوانمردی و یاری به همنوع را اگر در فیلم هایش خوب میتوانست بازی کند , این نقشش را در زندگی روزمره اش خیلی بهتر از روی پرده سینما اجرا میکرد .
برای اطلاع دوستان جوان , هم سن و سالهای من بیاد میاورند در دوران خوش گذشته در اوایل دهه پنجاه زمانی که هنوز لیز جزو ستارگان سینما بحساب میامد مانند ده ها و صد ها هنرمند مشهور مانند شارل آزناوور, نانا مسکوری, دمیس روسس, مارکاریان , آنتونیونی , کارایان ,آدامو, آلبانو و رومینا پاور ومیرل ماتیو . . . . سفری به ایران و چندین شهر از میهنمان داشت و تمام روزنامه ها و مجلات آنزمان پر بود از تصاویر و مصاحبه های وی که یاد او و ان دوران خوش یاد باد.

2. در شب عید ما , در برنامه ویژه خبری که مربوط میشد به مصیبت ژاپن وکه همراه بود با گزارشها و مصاحبه هایی با اهل فن, گوینده برنامه در قسمتی از آن اعلام کرد خبری را که میدهد اگرچه مربوط به این فاجعه نیست اما یکجورایی مربوط میشود و ادامه داد که کنوت خرس معروف باغ وحش برلین که سمبل واقعی برلین که سمبلش خرس میباشد بود, حال که چهار ساله شده بود درگذشت او ادامه داد از این رو به ژاپن مربوط میشود که از بیش از یک میلیون نفری که برای دیدن کنوت به باغ وحش یاد شده آمده بودند تعدادی هم از مردم ژاپن بودند .اما آنچه که مرا وادار کرد اشاره ایی به این دو خبر داشته باشم حقی هست که این دو موجود بر گردن آدمیان داشتند آنها هم موجب شادمانی بودند و هم هر کدام وجودشان و محبوبیتشان باعث میشد سفره هایی نان داشته باشند خواه فروشنده بلیط بازار سیاه فیلم لیز تیلور یا فروشنده کارت پستالهای کنوت دوست داشتنی بعبارتی آنها نفع داشتند که زیانی نداشتند و بی انصافی بود که بسادگی میگذشتم .

پینوشت :خبر خوش


Wir sind die neuen Knuts

این دوبرادر زیبا که بتازگی در باغ وحش شهر نورنبرگ بدنیا آمده اند به مردم دلداری میدهند نا راحت نباشید, حالا ما کنوت شما هستیم. در نوشته های بعدی در باره این دو موجود دوست داشتنی حتما خواهم نوشت .

هیچ نظری موجود نیست: