۱۳۹۰ آبان ۱۳, جمعه

کوچه دلبخواه . . .

مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما غافل از اینکه خدا هست در اندیشه ما.


عکس بالا هم ره آورد همان دوست نازنینیست که تصویر عطاری خورشیدی را برایم آورده است و عکس پایین هم هدیه دوست عزیز دیگریست که برایم چند وقت پیش همراه تصاویر بیشماری از امیریه برایم فرستاد .در این دوتصویر که موجب خشنودیم گردیدند حس مسولیت این دو کاسب میباشد که با درج نام های غصب شده سعی کرده اند آنها را همچنان زنده نگاه بدارند . من با نهادن نام شهدای عزیزی که جان خود را برای میهن اهدا کرده اند, هیچ مشکلی ندارم بلکه برخی نام ها بر بعضی اماکن دیگر نام نیستند بلکه تاریخند و برای خودنوستالژیند و طوری در زبان مردم جا افتاده اند و برای خود فرهنگی شده اند, حیف است که از بین بروند. برای مثال مردم همیشه سه راه شاه با آنکه سالها چهار راه بود یا میدان اعدام اگرچه محمدیه جایگزینش شده بود و مهدیخانی که اکثر مردم تهران مهدی موش میخواندند و همچنان میخوانند وکاری هم به تابلوهای الصاقی بر روی آنها را ندارند. با اطمینان خاطر میگویم همان شهدای عزیزی که اسم گرامیشان بخاطر وابستگیشان به آن محله ها حال جایگزین این جاها شده اگر توانش را داشتند خود میخواستند که نامشان را خط بزنند و مانند همین کوچه دلبخواه و یا مهدی موش و . . . را به آنان بازگردانند .



پینوشت: برای آگاهی کوچه دلبخواه در امیریه بالتر از چهار راه مختاری واقع شده است و بنا بر ادعاهایی گویی کتاب کوچه دلبخواه , اسلام کاظمیه ارتباطی با این کوچه دارد.

هیچ نظری موجود نیست: