مادرم
-
به خواب دیدمش. مادرم را می گویم. روز جهانی زن بود و او بی خیال ازهمهمه و
دغدغه بیرون، چادرش را دور کمرش پیچیده و گره زده بود. ماهی تابه اش روی اجاق
گاز ...
۱ هفته قبل
کوچه ای هست که قلب من آن را // از محلههای کودکی ام دزديده است
۱ نظر:
سلام. خاطره حسینیه جالب بود! البته من گروه شش و هشت رو نمی شناسم. اگر دوست داشتی به من هم سری بزن.
ارسال یک نظر