ای واژه خجسته آزادی
با این همه خطا
با این همه شکست که ماراست
ایا به عمر من تو تولد خواهی یافت ؟
خواهی شکفت ای گل پنهان
خواهی نشست ایا روزی به شعر من ؟
ایا تو پا به پای فرزندانم رشد خواهی داشت ؟
ای دانه نهفته
ایا درخت تو
روزی در این کویر به ما چتر می زند ؟
گفتم دگر به غم ندهم دل ولی دریغ
غم با تمام دلبریش می برد دلم
فریاد ای رفیقان فریاد
ادامه . . .
۴ نظر:
سلام حسین آقا . چقدر دل آدم بدرد میاد با دیدن این صحنه های تکراری دوباره کتک خوردن جوونا دوباره زندان شدن یه عده دوباره فراری شدن و آواره شدن و منت کشی اجنبی ها برای کرفتن جواب چون جایکاهی تو مملکت خودشون ندارن و این دوباره ها ............. تاریخ ما است
سلام حسین اقای عزیز.. این اخبار تکون دهنده قلب و روح انسان رو جریحه دار میکنه اما چه سود که همیشه همونی میشه که تو اصلا انتظارش رو نداری...بسیار متاسف شدم از شنیدن اخبار.. خدا خودش کمک کنه . از ما جز دعا کاری برنمیاد.
نمیدونم واقعا" چی بگم !!
ملت خیلی خسته اند - خسته از دروغ - فساد - خرافات و... و دولتمردان همچنان شیفته میز و قدرت !!
فقط میتوان گفت به امید روز آزادی .
حسین آقای عزیز
برگ دیگری از دفترم را در امیریه ورق زدم .
با احترام
حسین آقا با پوزش - در کامنت قبلی اسمم را فراموش کرده بود و همچنین آدرس وبلاگم را اشتباه تایپ کرده بودم ... پیری است دیگر - چه می شود کرد ...!!!!!
ارسال یک نظر