۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

اتفاق . . .

امروز در گوگل آلمانی دنبال مطلبی میگشتم که به عکس پایین برخوردم واز روی کنجکاوی نوشته سمت راست تصویر را خواندم و چقدر بنظرم آشنا آمد .برایم خیلی عجیب بود که از کجا میشناسم برای همین , باری دیگر و بار دیگر . . . خواندم و هر بار همانقدر که لذت میبردم, بیشتر از پیش احساس میکردم میشناسمش بعد از دقایقی تلاش نام شاعرش را پیدا کردم مارگوت بیکل ( Margot Bickel ) که همانطور که دنبال کردم دیدم شاملو ترجمه و دکلمه کرده است یادم افتاد که سالها پیش در اینجا دوستی نوار کاستی که کپی بود را بمن هدیه داد که خودش هم نام کاست را نمیدانست خلاصه این نوار سالها مونس تنهایی هایم بود که متاسفانه بعد ها آفت زد و منهم مدتها دنبال تهیه اش بودم خب همانطور که گفتم نه میدانستم ترجمه است و نه اصلا نام شعر و یا کاست را میدانستم که بعد از مدتها رهایش کردم ,تا اینکه امروز بالاخره اتفاقی بعد از سالها پیدایش کردم و چقدر هم شاد و خوشحالم و حال به این بهانه میخواهم با شنیدن این شعر با صدای شاملوی بزرگ هم یادی از او کرده باشم و هم شما دوستان را در شادی این باز یافته سهیم نمایم .
پيش از آنكه به تنهايي خود پناه برم،
از ديگران شكوه آغاز مي‌كنم.
فرياد مي‌كشم كه تركم گفته‌اند.
چرا از خود نمي‌پرسم،
كسي را دارم
كه احساسم را،
انديشه و رويايم،
زندگيم را،
با او قسمت كنم؟
آغاز جداسري شايد از ديگران نبود.

با صدای شاملو بشنوید . . .

پینوشت :
1.بقیه عکسها هم دیدنشان خالی از لطف نیست که با تماشای آنهابراحتی میشود فهمید مربوط به کدام قسمت شعر میباشد که میتوانید در اینجا ببینید . . .
2. اینرا هم بد نیست بدانید که این خانم آنقدر که در میهن ما معروف میباشد در اینجا همانقدر گمنام میباشد .

۲ نظر:

sadaf گفت...

salam . man belakhreh moshkel ro raf kardam.
kehili akse zibaiey. vay che khosh moghe oomadnam ke sedaye shamloo ham shenidam

بهلول گفت...

سلام بر عزیز نادیده

راسش نشد که سری به منیریه بزنم یا به قولی ما : نیمیشد ! اما چیزی را که از سیمای دروغ دیدم و نشون می دادن باید ضلع شرقی میدان باشد که خیابان ابوسعید هم در آن حومه قرار داره .
فعلا که شوی تلویزیونی هم می دن و این می اندازه گردن اون و اون می اندازه به گردن این و معلوم نیست خسارات مردم چه میشود . اگر در کمال تاسف بگذارند و وقتی باشد سری خواهم زد