برگی تنها و غمینم
با شنلی زرد
باز مانده از قافله باد
اینک پایی بزرگ
بر فراز سرم خیمه بسته است
آری فرو خواهد آمد
نصرت رحمانی
باغ گلستان: گولوستان باغی
-
گولوستان باغی
بچه که بودم، دنیا آب و رنگی دیگر داشت. صبح تا عصر مدرسه بودم و عصر با یک
عالمه تکلیف و ریاضی و رونویسی و پاکنویسی، سر و کار داشتم. وقتی برای...
۲ روز قبل
۱ نظر:
نصرت رحمانی شاعر محبوب منه... بارها مجموعه اشعارش رو از اول تاآخر خوندم
نصرت یه جورایی هم همشهری ما بود
این برگهای جامونده از قافله باد هم همیشه ذهن م رو درگیر میکنه...!و خش ناله هاشون زیر پای عابری سردرگریبان...
ارسال یک نظر