۱۳۸۷ مرداد ۲۶, شنبه

در ادامه : آن مرحوم ابوی این بزرگوار بود


بعد از نوشته قبلی این بزرگوار را یافتم وهمین طور یادم افتاد اون قدیمها ظریفی تعریف میکرد اتوبوسی به قم میرفت و پراز زوار بود پسر بچه خوش بر و رویی سوار میشود همانطور که ایستاده بود چند نفری که از جمله یکی هم آخوند بود دعوت میکنند بر روی زانوانشان بنشیند راه دور است و خسته نشود پسرک از میان آنها مرد روحانی را که مرد دین وایمان است را میپذیرد که هنوز راهی طی نشده متوجه حرکات و رفتار غیر مترقبه وی میگردد میخواهد بلند شود که ملا میگوید مترس منم قم میرم تو نم قم میری اینم قم . . .نمیدانم آیا اینرا هم میگوید که اگر برای طلبگی میروی تازه این اول ریاضت کشیدن است بگذریم در همین افکار قم و زیارت و . . . بودم و اینکه بنا بگفته ها و شنیده ها امروزه زیارتگاه ها بزرگترین مرکز خوشگذرانی و الواطی و غیره شده یا د ترانه ایی افتادم که در نزد اعوام کوچه بازاری ما جوانها آهنگهای اتوبوسی مینامیدیم افتادم جای انکارنیست در انجا میچسبید و گویی بدون آن معنی نداشت دنبال ترانه
زیارت که گشتم متاسفانه اجرای اسلامی آن را یافتم که جایی که مه رویان خواننده را همراهی میکردند در اینجا سبیل بر رو ها همراه خواننده اند من که بنا بر سن وسال متاسفانه اینگونه موزیک را دوست نمیداشتم اما حال لذت میبرم و به ناشکری خویش حال چه به اهنگهای کوچه بازاری و یا هر آنچه داشتیم و نق میزدم خود را لعن ونفرین میکنم وباز بیاد میاورم وقتی در کوچه و برزن شعار میدادیم و به جسارت خویش نیز میبالیدیم مادر بزرگ در نظر آنروز ما ساده مینمود پیوسته برحذر میداشت و با زبان ترکی شیرین خود ضرب المثلی را میگفت که ترجمه اش هرگز جای بد خوب نیامده و امروز میبینم حق با او بود نه در میهن من بلکه در همه جا نیز چنین بوده بگذریم من به اعتقادات عقلانی خلق اله نه کاری داشته و نه دارم چه بسا احترام نیز میگذارم حال هر دین و آیینی باشد.

۲ نظر:

آمیز نقی خان گفت...

ممنون بچه محل جان شاد شدم
دلت شاد

sadaf گفت...

سلام اقا حسین بروز کردم دوست دارم شما هم نظر بدین و اکه کم و کسری هست یاداوری کنین