۱۳۸۷ مهر ۲۰, شنبه

دو خبر

دیشب قبل از اینکه کامپیوتر را خاموش کنم نگاهی به اخرین خبرها انداختم با کمال تاسف در اخبار روز چشمم به تیتر این خبر افتاد اردشیر محصص یکی از نام آوران عرصه کاریکاتور و هنرهای تجسمی، شامگاه پنجشنبه ۱۸ مهرماه ۱۳۸۷ در سن ۷۰ سالگی، در شهر نیویورک درگذشت که یعنی ما باز بزرگی دیگر را از دست دادیم البته ما اورا دوبار از دست دادیم اولین بار زمانی که هجرت کرد و حال که برای همیشه رفت یادم میاید کارهای اورا در مطبوعات گذشته دیده بودم که ازامضا او که اردشیر بود براحتی میشد شناخت و در اواخر دهه پنجاه کتابی که جلد قرمز رنگی داشت و تصویر امضا به رنگ مشکی روی جلدش را تزیین کرده بود را خریده بودم در باره وی وکارهایش بود. برای آشنایی با او و آثارش اینجا کلیک کنید

امروز صبح که خیلی زود که کانال خبر را باز کردم زیر نویسی که در حال گذر بود نظرم را جلب کرد باورش خیلی مشکل بود یورگ هایدر( Jörg Haider) سیاستمدار راست گرای افراطی اتریشی در حادثه رانندگی کشته شد انگار همین دیروز بود دو هفته پیش او با حزب تازه بنیاد خود بنام ائتلاف برای آینده اتریش توانست یازده در صد رای بیاورد و همین امر باعث دلخوری و ترس حکومتهای اروپا شده بود که باز راست گرایی رشد کند او که قبلا با حزب سابق خود بنام آزادی با بیست در صد رایی را که بدست آورده بود در دولت شریک شده بود. جامعه اروپا بخاطر افکار و سخنرانیهای او که ستایش از قوانین کار هیتلربود و دشمنی و کینه وی با مهاجران و افراد خارجی در سال2000 تحریم هایی را علیه کشوراتریش اعمال کرد که بالاخره او مجبور به رفتن شد که متاسفانه در انتخابات اخیر که دو حزب راست افراطی سی در صد رای آوردند نشان داد مردم این کشور هنوز از تاریخ درس نیامو خته اند .
اما چرا این دو را اینجا یکجا آوردم با اعتقاد به اینکه پشت مرده نباید حرف زد وحتی طلب آمرزش و شادی برای هر دوی آنها میکنم برای من تاثیر و مرگ این دو بود همینطور که در باره این دو مطالب و مقالاتی را که میخواندم ,در مورد اردشیر عزیز ما از سالهای دور بزرگانی همچو ن گلسرخی شاملو و حاج سید جوادی و . . چه برای شخصیت والایش و هنرش قلم زده اند و امروز بجز بزرگان حاضر و هم دوره هایش جوانانی به سوگش نشسته اند و از او مینویسند که نه اورا دیده اند و نه لمسش نموده اند ولی در مورد نفر دیگر این مطلب از نوشته ها و سخن رانیها در میابی جامعه اروپا گویی نفس راحتی کشید و اگر غم و حرمانی هست تنها و تنها ار سوی همپالکیهای او و افکار او و بس و از صبح اخبار ایران را دنبال میکردم سایتهای از ما بهتران را ببینم او که با سران ما در برخی موارد هم فکر بود برایش پرچمها را نیمه برافراشته میکنند و یا خیابانی را بنامش . و در پایان آیا این دنیا فانی با تمامی زرق و برقهایش ارزش آنرا دارد برای این چند روز گذرا و نا ماندنی آدمی انسان بودن خود را تاراج دهد ؟

نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است
خیام



۴ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
من مدتی نبودم اما خیلی دلم برای شما ودیگر دوستان وبلاگیم تنگ شده بود
آرزومند سعادت سلامت شما
مثل همیشه نیازمند راهنمایی و پذیرای انتقاد و پیشنهاد از جانب شما دوست خوبم هستم
و مثل همیشه نوشته ها ومطالب وب شما عالیه موفق باشید

ناشناس گفت...

سلام
ممنون از لطفتون...

ناشناس گفت...

روح و روانش شاد.
شهربانو

ناشناس گفت...

درود بی پایان بر شما.
هومن